عاشقانه هایم راکجا بنویسم عاشقانه هایش را نگاهت رانفروش به مشتی سگ مستان هرزه
اینان نه وفاداری سگ دارند نه مستی خرابات همیشه وقتی خوب باشی ازت نمیگذرن ازت رد میشن مثل آدم باش آدمیت کن تا بوی حوا به هوایت نکند مست نشوی میخانه را داغان کنی قطره قطره میچکی از این چتر سوراخ باران من از این چتر سوراخ گله دارم باران من نمیخوام خیس شوم بی او این چتر مرا غم زده ام کرده باران تنهایی یعنی یکی نیست بهت بگه چرا بالشت خیسه هی میای یکم بخندیم تا دنیا بهمون نخنده کی وبلاک ها بدرد بخور میشن خدا به همه صبر بده در روز گار ما رفاقت را مفت می فروشند به یک نگاه شهوت زده به یک دروغ همیشگی به یک دوستت دارم یک شبه به ارضای نفسی که سرکشی میکند رفاقت را مفت می فروشند دلم درد دارد از دنیا پر شده از آدمک ها که دنبال نقش نگار های رنگی هستند امروز بایکی فردا با دیگری هستند سلام آدمک ها چهره ام را با رنگ لعاب رنگ کرده ام با سیلی صورتم را سرخ کرده ام نیامده ام که خودم را بفروشم آمده ام بگویم رنگی شدن کاری ندارد اما من از رنگی شدن بیزارم خدا دنیا را گرد ساخت تا گوشه نداشته باشه دلم کمی آب میخواهد آه باران زنگ زده دل من نه!! دل آهنیت را میگویم خاک گرفته قاب کوچک روی طاقچه نه!! چشم های تو در انتظار افسانه حال منو از خط خطی های دفترم بپرسید از ته سیگار های جا سیگاریم بپرسید از جام های شکسته روی میزم بپرسید حال منو از قلب شکسته ام بپرسید به آدمک ها دلخوش نکنید آدمک ها دل ندارند چیزی شبیه دل دارند گول نخوری عاشق شوی گول نخوری دل ببندی چون رسم عاشقی نمی دانند چون رسم دل داری نمی دانند به آدمک ها دل خوش نکن آدمک ها هیچ وقت آدم نمی شوند دل بعضی ها برای آتش گرفتن ساخته شده بازم دلم گرفته تنها نبودی که بگویم تنهایت میگذارم گاهی پر میشوم از تنهایی باران بارید خاطراتم را شست مهرم را از قلبت خاطره ام را از خاطرت حالا تو در خاطر بی خاطر من خوشی خنده به لبام نمیاد مثل اشکای که از چشام بند نمیاد من از انتهای زمان آمده ام از آنجا که هیچ صدای آشنایی مرا نمی خواند دوستی ها ی یخ زده این متن ادمه داره امشب همین قد رفت فردا درد های دلتنگی اضافه میشه بیشترش میکنم روزگار تلخی هاتان بر باد چه نامرد شده اند دستانت میدانی از کی نامرد شدند آنگاه که دستان دیگری را گرفتی برای آنکه کمکش باشی اما نه نیتت کمک نبود هوس های پوچ تورا خوردند چه بی روح شدند لبا هایت دیگر طنیین زیبای آن وقت ها را ندارند دوستت دارم های بوی مرگ میدهد پوچی از کلامت پیداست برو با دیگری خوش باش من با خیال روزهای گذشته ات زندگی میکنم از هرچه مرد نامرد تری از هرچه سنگ دل سنگتری من دل به که خوش کرده ام تو که زه دشمن بدتری من شبم
که حسیـــــــــن
در کربـلا
به تصویر کشید
نـ ــ ــ ـ ـه بـه آبـ ــ ــ ـ
نـ ــ ــ ـ ـه بـه عشـ ــ ــ ـ ـق
به محـ ــ ـبتـ ــ ــ ــ ـ ـ ـ تـ ــ ـشنه ام
گـ ــ ـویا اینجـ ــ ـا چیـ ــ ـزی نبـ ــ ـود جزء یـ ــ ـک سـ ــ ـراب
نـ ـ ـ ـه اشتـ ــ ـباه نگیـ ــ ـر ،گـ ــ ـدای محبتـ ــ ــ ــ ـ ـ نیستـ ــ ـم
تـ ــ ـنـ ــ ـهـ ــ ـا تـ ــ ـشنـ ــ ـه امـ ــ ـ
تـ شنـ ــ ـه مـ ــ ـحبت یـ ــ ـک دوسـ ــ ـت واقعـ ــ ـی
اینجـ ــ ـا دوسـ ــ ـتـ ــ ـ هـ ــ ـم یک سـ ــ ـراب اسـ ــ ـت
از درد معده نیست
دکتر ها دیگر جوابم کرده اند
درد من از دلتنگیست
بعضی ها برن یه گوشه غصه بخورن
ولی امان از دست آدم ها
هم غصه رو دادن
هم خونه ها رو چهار گوش ساختن
تا همیشه گوشه ایی باشه برای غصه خوردن
ساقی تشنه لبان عباس بود
ساقی تشنه دلتان کیست
ببار
که عزم رفتن دارم
دلخوشی هایم را گرفتند
ودیگر ماندن بی فایدست
من همه را به تو می سپارم
عاشقانه و مستانه ببار باران
بر سر من مظلومانه نبار
با تازیانه ببار
من عزم رفتن دارم
آه
چقدر کوچه ها وقت رفتن غریبند
آن ها فقط دل شکستن می دانند
دل من هم یکی از این دل ها بود
وقتی دلم را بالا گرفتم
دست های بسیاری با مشعل هایشان اعلان آمادگی کردن
هوای گریه داره این دل
میون برف بارون
کنار جاده مونده
تنهایی ها مال من
خدا نگهدار رفیق من
کاش تو بیایی
تنهایی هایم را کم کنی
حتی به اندازه
یک پیاله
♥عشق کوچکم♥
من تورا به دنیا نمیدهم
♥عشق من،گلم♥
باتوام! بمان!
ای تمام آرزوی من
ای تمام هستیم
با توام! بمان!
ناز میکنم تورا
بو میکشم تورا
♥عشق کوچکم،گلم♥
با ابد پیش من بمان
دوس دارم تورا
قدتو،تورا
از آنجا که هیچ آغازی نیست ....
من از انتهای سکوت آمده ام
از آنجا که هیچ نجوایی گوش را نمی نوازد ....
من از انتهای شب آمده ام
از آنجا که هیچ نشانی از خورشید نیست ….
من از انتهای تاریکی آمده ام
از آنجا که هیچ امیدی به نور نیست ….
من از انتهای غم آمده ام
از آنجا که لبخند معنا ندارد ….
من از انتهای تنهایی آمده ام
از آنجا که هیچکس مرا نمی شناسد ….
من از انتهای بی رنگی آمده ام
از آنجا که هیچ اثری از رنگین کمان نیست .
من از انتهای غربت آمده ام
امان از شب های ماتم زده
توروز
هرگز بهم نخوایم رسید
تقدیرما چنین بود
قلب من مالامال از عشق تو
وقلبتو خالی ازمن
دست من درتمنای دست تو
ودست تو پراز دستهای او
من خالی از تو
وتو لبریز از او
من فرا موش شودم در تو
وتو گم شدی در او
اااااااااااااااه
این روز گارمن است بی تو
Design By : Mihantheme |